زخمخورده از خودیها در میان تروریستها
تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۳۷۲۵۳
«شاید لازم است سردیسی از لاجوردی را روبروی دادستانی تهران نصب کرد تا نسل جدیدی از قضات و دادستانها لاجوردی را همانگونه ببینند که آقا روایت کرد.»
به گزارش ایسنا، مرتضی سیمیاری در یادداشتی به مناسبت سالگرد شهادت دادستان سابق تهران شهید اسدالله لاجوردی به دست منافقین در روزنامه جوان نوشت:
اول شهریور سال ۱۳۷۷ یک خبر مهم مثل بمب وسط شهر ترکید، ناگهان شایعه شد که لاجوردی را وسط بازار تهران زدهاند، دقایقی بعد رادیو مجاهد که اخبار مرتبط با منافقین را بهصورت شبانهروزی پخش میکرد اعلام کرد که لاجوردی «جلاد رژیم» توسط یکی از هستههای نفاق کشتهشده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یک ساعت پسازآنکه خبر ترور شهید لاجوردی بهصورت رسمی تائید شد، خبرگزاری دولت وقت با تیتری بزرگ نوشت که لاجوردی کشته شد! درهیچ کجای آن خبر به شهادت اسدالله لاجوردی اشاره نشده بود، روزنامه همشهری نیز که آن روزها پاتوق لیبرالها شده بود فردایش در یک ستون کوچک نوشت که اسدالله لاجوردی توسط اعضای گروه مجاهدین خلق کشتهشده است، این خبر از روی خروجی رادیو فرانسه کپی شده بود.
در میان این اخبار منتشرشده توسط چپیها در روزنامههای زنجیرهای حتی یکبار هم اشاره به این موضوع نشده بود که جوخههای ترور در تهران یک انقلابی تمامعیار را درست وسط شهر به شهادت رساندهاند. بعدها یک روزنامهنگار اصلاحطلب که مدتی نیز مدیر یکی از بخشهای مهم مطبوعاتی وزارت ارشاد دوران خاتمی بود در جلسهای خصوصی گفته بود که افتخارم آن است که اجازه ندادم آن روز از لاجوردی قهرمان بسازند، گویی کینهای که چپیها از اسدالله لاجوردی داشتند کمتر از کینه رجوی از او نبود.
همه آنهایی که حاج اسدالله را میشناختند و از زندان اوین تا بازار تهران پای مجلس درس اخلاق او بودند خوب میدانستند که آقا اسدالله هرروز قبل اذان صبح غسل شهادت کرده و هر شب آرزوی شهادت را در میان دعاهایش زمزمه میکند. برای آنها تیر خوردن اسدالله لاجوردی توسط جنایتکارترین تروریستهای تاریخ آنهم وسط شهر و در میان همهمه و هیاهو چیز عجیبی نبود، زیرا آقا اسدالله مرد شهادت بود و از مرگ هراسی نداشت اما تیری که آن روز خودیها به شهید لاجوردی زدند دردناکتر از گلولههایی بود که علیاکبر اکبری دهبالایی به پیکر مبارک آن شهید زد.
حاج اسدالله بچه جنوب شهر تهران بود که همیشه هم جنوب شهری باقی ماند و دغدغه مستضعفین داشت اما مورد کینه چپی، طرفدار منتظری، لیبرال و منافق بود، عمق این کینه چنان بود بعدها وقتی جریانی خاص فیلمی درباره نیم روز منافقین در سی خرداد سال ۶۰ ساختند، چهرهای لجوج و دگماتیستی از لاجوردی به نمایش گذاشتند.
یکی از اعضای گروهک ملی- مذهبیها که در دهه شصت عضو کادرهای گروهک آرمان مستضعفین بود درباره شهید لاجوردی در صدای آمریکا گفته بود که از لاجوردی کینه داشتیم چون بین بچههای تشکیلاتی نفوذ میکرد و چنان زلزلهای در دل آنها میانداخت که آن فرد به جبهه رفته و شهید میشد، آنهایی که در حسینیه اوین با لاجوردی سرود میخواندند تواب نبودند عاشق مرام لاجوردی شده بودند، زیرا او زندانیان را بازسازی میکرد نه بازپروری!
لاجوردی مخالف اشرافیگری بود، او چه زمانی که از دادستانی تهران مستقیماً به صنف روسری فروشهای بازار تهران رفت چنان زیست که پیش از آن در دفتر کوچکش کنار بند آموزشگاه زندان اوین بود؛ این مسلک عیاری و ساده زیستی دشمنان زیادی داشت که زخمشان بر دل لاجوردی سوزناکتر از تیری بود که منافقین در بازار به او شلیک کردندزیرا او به تعبیر امروزیها او اهل زد و بند و رفیقبازی در لواسان نبود.
چه مطبوعاتیها که به او لقب آقای دادستان داده بودند و چه میان زندانیان چپی و منافق که به ایشان «آقا اسد» میگفتند همه خوب میدانستند که اسدالله لاجوردی نه زخمی سالها مبارزه که زخم خورده زخمزبان دیگران است، او اهل پذیرش سفارش اینوآن نبود، حتی زمانی که منتظری با فشار نفوذیها در دفترش سعی داشتند اعدام نوشین نفیسی عضو پیکار را لغو کند. لاجوردی در برابر این سفارشهای بیرونی مقاومت کرد؛ چنان اوضاع بالا گرفت که یوسف صانعی دادستان کل هر جا نشست علیه لاجوردی بدگویی کرد.
لاجوردی برای صانعی پیام فرستاد که فقط حکم امام (ره) را اجرا میکنم ولا غیر، این سربالا جواب دادن که خاصیت بچههای جنوب شهر است برایش گران تمام شد تا جایی که روزنامه توس نزدیک به حزب مشارکت، پس از شهادتش نوشت که برای دومی خردادیها دستگیری عاملان کتک زدن عبدالله نوری در نماز جمعه مهمتر از دستگیری قاتلان لاجوردی است. روایت است که آقا اسدالله گفته بود که مرام برخی گروهکیها از خودیها و انقلابینماها بیشتر است، فدایی و پیکاری از روبرو زخم میزند، برخی از پشت سر!
حاج اسدالله دو بار شهید شد، یک بارزمانی که چپیها و طرفداران منتظری او را ترور شخصیتی کردند و بار دوم زمانی که منافقین کوردل او را در مقابل حجرهاش ناجوانمردانه ترور کردند، البته ترور اولی بهمراتب تلختر از دومی بود، زیرا هدف بقایای باند مهدی هاشمی معدوم خراب کردن تصویر لاجوردی بود.
اما تصویر واقعی از شهید لاجوردی را چه زمانی میتوان به خوبی دید؟ پاسخ به این سوال در پیام آقا در صبح فردای شهادت آقا اسدالله است، جایی که ایشان حاج اسدالله را مجاهد فی سبیل الله، چهره منور انقلاب، پیشروی جهاددر راه خدا و سربازان دیرین اسلام خواند، بهراستی او برازنده هر آنچه بود که آقا برایش توصیف کرده بود، شاید لازم است سردیسی از لاجوردی را روبروی دادستانی تهران نصب کرد، تا نسل جدیدی از قضات و دادستانها لاجوردی همانگونه ببینند که آقا روایت کرد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: وزارت اطلاعات تروريست اغتشاشات وزارت اطلاعات تروريست اغتشاشات اسدالله لاجوردی شهید لاجوردی حاج اسدالله آقا اسدالله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۳۷۲۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
غار هارپیا ؛ اینجا زمین کاملا چین خورده است! (+عکس)
عصر ایران - اگر به دنبال یک شگفتی طبیعی دیدنی هستید که زیبایی و پیچیدگی زمین شناسی را به نمایش بگذارد، غار هارپیا (Harpea’s Cave) در مرز فرانسه و اسپانیا یکی از بهترین گزینه ها محسوب می شود. غار هارپیا یا غار آرپیا (Cueva de Arpea) در اسپانیایی، دهانه ای بزرگ زیر صخره ای پیچ خورده است که تاریخ باستانی پوسته زمین را نشان می دهد.
غار هارپیا در Estérençuby، در کمون ناوار، در چند متری مرز فرانسه و اسپانیا واقع شده است. این بخشی از دره آئزکوا (Aezkoa) است که برخی از غارها و مناظر به واقع شگفت انگیز در اینجا قرار دارند. نام هارپیا از واژه ای باسکی به معنای "محل زیر صخره" گرفته شده است که به درستی موقعیت غار را توصیف می کند.
این یک غار زیرزمینی معمولی نیست، بلکه فضایی بین دو لایه سنگ است که طی میلیون ها سال توسط نیروهای تکتونیک چین خورده است. لایه های سنگی متعلق به رشته کوه پیرنه هستند که از برخورد صفحات ایبری و اروپایی تشکیل شده است. این برخورد موجب خم شدن و شکستن سنگ ها و ایجاد چین خوردگی ها، گسل ها و شکستگی ها شد.
غار هارپیا نمونه ای از یک تاقدیس، چینی در طبقات یا لایههای زمین که دو سمت آن روبه پایین باشد، است، جایی که مرکز آن توسط قدیمی ترین لایه های زمین شناسی اشغال شده است. تاقدیس در غار هارپیا از سنگ آهک ساخته شده که سنگی رسوبی متشکل از کربنات کلسیم است. این سنگ آهک در حدود 100 میلیون سال پیش، در دوره کرتاسه در دریای کم عمق رسوب کرده بود. با گذشت زمان، سنگ آهک با رسوبات بیشتری مدفون شد و زیر فشار و گرما قرار گرفت که موجب سخت و کریستالی شدن آن شد.
تاقدیس در غار هارپیا در معرض فرسایش قرار گرفته که سنگ های جوانتر بالای آن را از بین برده است. فرسایش همچنین شکافی بین بخش های بالایی و پایینی چین خوردگی ایجاد کرد که غار را شکل داده است. این غار حدود 50 متر طول، 25 متر پهنا و 10 متر ارتفاع دارد و نمای خیره کننده ای از لایه های سنگی منحنی و دره زیرین ارائه می کند.
غار هارپیا نه تنها یک شگفتی زمین شناسی، بلکه یک جاذبه فرهنگی و تاریخی است. این غار برای قرن ها به عنوان یک پناهگاه برای انسان ها مورد استفاده قرار گرفته است. هارپیا محل سکونت، چوپانان، قاچاقچیان، سربازان و زائران بوده است. همچنین نام این غار با افسانه ها و اسطوره ها گره خورده است، از جمله داستان هارپیا، غول زنی که در غار زندگی می کرد و وظیفه محافظت از آن در برابر مهاجمان را بر عهده داشت.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: غار دیدنی در ایسلند(عکس)